عجول
چهارشنبه 97/01/15
یکی دیگر از ضعفهای انسان که در قرآن کریم به آن اشارهشده عجول بودن است.
قرآن کریم میفرماید:
«انسان [همانگونه كه] خير را مىخواهد، بد را طلب مىکند و انسان همواره شتابزده است.[1]»
فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد با مسائل منطقی برخورد میکند، زود تصمیم عجولانه نمیگیرد، جوانب مسئله موردنظر را بررسی میکند تا در صورت رسیدن به آن، احساس پیشمانی
صفحات: 1· 2
رابطه هوش هیجانی وناسپاسی
جمعه 97/01/10
طبع انسانهای فاقد هوش هیجانی طوری است که در مقابل دریافت نعمتی، سپاسگزاری نمیکنند زیرا هنوز به مرحله شناخت و بلوغ فکری نرسیدهاند. آدمی اغلب به علت ناسپاسی و قدرناشناسی چیزی را از دست میدهد و از فقدان آن رنج میکشد . ناسپاسی انسان را به موجودی کمارزشتر از خاک مبدل میکند و او را با خفت و خواری
صفحات: 1· 2
کمطاقتی در برابر انتقاد دیگران
چهارشنبه 97/01/08
اغلب كساني كه دوست ندارند نقاط ضعف خود را بشناسند و كارها و عملكردها و رفتارهاي خود را آسیبشناسی كنند، از انتقاد دیگران میترسند، خطاهای خود را نمیپذیرند و دوست دارند همه تصور کنند که آنها قادر به انجام هر کاری هستند، این افراد دارای هوش هیجانی پایینی هستند و این ضعف مانع رشد و ترقی آنها خواهد شد.
امام سجاد علیهالسلام در مورد افرادی که از شنیدن مدح لذت برده و از انتقاد دور شدهاند میفرمایند:
«چهبسا اشخاصی که از بس خوبیشان را گفتند و مدحشان نمودند، فریب خوردند [و فاسد شدند] و چهبسا افرادی که چون از عیبشان چشمپوشی شد و موردانتقاد قرار نگرفتند، مغرور شدند[1]»
خداوند متعال در سوره معارج کمطاقتی را بهمنزله ضعف انسان معرفی میکند.
«انسان حريص و كمطاقت آفریدهشده. هنگامیکه بدى به او رسد بيتابى مىكند؛ و هنگامیکه خوبى به او رسد مانع ديگران مىشود.[2]»
این افراد فکر میکنند که مسیری را که انتخاب کردند صحیح است، به این دلیل اجازه انتقاد کردن را به دیگران نمیدهند و همین نگرش موجب ادامه دادن مسیر اشتباهشان میشود. خداوند متعال در مورد اینگونه افراد میفرماید: «آنها كه تلاشهایشان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده بااینحال، مىپندارند كار نيك انجام مىدهند![3]»
انسان اگر بخواهد از تباهی نجات یابد و دچار رسوایی بین دوستان نشود باید به نصیحتهای دیگران گوش دهد و در مقام عمل آن را به کاربندند.
1.زخرف (51/52)
2. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص139.
3. إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً. إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً. وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (معارج/19 -21).
4. قُل هَل نُنبّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالاً الّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبُونَ اَنّهُم یُحسِنُونَ صُنعاً (کهف/104).
کینه
دوشنبه 96/12/28
معادل واژه کینه در قرآن کریم واژههای چون غل[1]، ضغن[2] و مانند بهکاررفته است؛ و خداوند آن را صفت زشت و ناپسند برای آدمی شمرده و مؤمنان و اهل بهشت را از این صفت مبرا وپاک دانسته است.
کینه یکی از رذایل اخلاقی است. کینهتوزی حالتی نفسانی است که به دنبال حسادت و خشم و مانند آن در نفس آدمی پدیدار میشود و به شکل یکی عقده در آن باقیمانده و روح و جسم کینهتوز را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد البته باید توجه داشت که کینه فقط یک حالت قلبی است که گاهی بهصورت دشمنی با طرف مقابل ظاهر میشود. انسانی که دارای هوش هیجانی بالایی است. بهخوبی میداند برای مبارزه با این هیجان منفی، باید در مقابل کسی که کینه از او دارد رفتاری همراه با محبت داشته باشند تا به مرور زمان، کینهاش نسبت به آن شخص کم شود. در متون دینی بغض کینه باعث نابودی خوبیها خواهد شد.[3] کینهتوزی قدرت کارایی عقل را کم میکند زیرا شخص کینهتوز تمام هم و غم خود را در جهت تخریب شخص مورد نظر قرار میدهد و در برخی از روایات از کینه تعبیر به بیماری«وبا» شده است حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: « قلبهای خود را از كينههاى نهانى پاککنید، چه آنیک بيمارى مهلكى همانند «وبا» است.[4]»
انسان وقتی کینه شخصی را به خود گرفت همواره درگیر ذهنی دارد وسعی میکند تا قلب خویش را با واردکردن زیانی به طرف مقابل آرام کند. پس کینه اولین ضرر را به خود کینهتوز میزند اینکه آرامش ندارد. مدام پریشانخاطر و پریشانحال است و از تعادل شخصیتی و روانی برخوردار نیست. امیر مؤمنان امام على علیهالسلام درباره تأثیر زیانبار روانی و روحی کینهتوزی برای خود کینهتوز میفرماید: «کینهتوز، روحش در عذاب و اندوهش دوچندان است[5].» امام علیه السلام در جای دیگر میفرمایند: « هر کس کینه را از خود دور کند، قلب و عقلش آسوده شود.[6]»
1. سوره حجر، آیه47.
2. سوره محمد، آیه29.
3. امام على علیه السلام: اَلغِلُّ یُحبِطُ الحَسَناتِ (عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم، ص301).
4. طَهِّرُوا قُلُوبِكُم مِنَ الحَقدِ فَانَّه دَاءُ مُوبئ (همان، ص299).
5. اَلْحَقودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ، مُتَضاعَفُ لهَمِّ (همان).
6. مَنِ اطَّرَحَ الحِقدَ استَراحَ قَلبُهُ و لبه (همان).
حرمت نفس
سه شنبه 96/12/22
انسان خودآگاه و دارای هوش هیجانی بالا به خود احترام میگذارد زیرا این نیاز اولیه اوست. روان شناسان هم بر این نکته تأکیددارند. «مازلو» در طبقهبندی نیازهای انسان، نیاز به احترام و عزتنفس را از نیازهای اساسی و عالی میداند و درباره کارکرد آن میگوید:
هر انسانی با ارضای نیاز به عزتنفس به احساساتی از قبیل اعتمادبهنفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت، مفید و مثمر ثمر بودن دست خواهد یافت؛ اما در صورت بیاعتنایی به این نیاز، احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی در او به وجود خواهد آمد.[1] امیر مؤمنان علیهالسلام پیامدهای منفی حقارت نفسبر بهداشت روانی را اینگونه بیان میکند:
«هر که نفسش خوار باشد، به خیر و صلاحش امیدی نداشته باش.[2]»
بنابراین از منظر روانشناختی، نیاز انسان به عزتنفس و احساس ارزشمند بودن، انکارناپذیر است.
صفحات: 1· 2