تاثیرهوش هیجانی در زندگی16(ادامه بحث)
پنجشنبه 95/01/05
یکی دیگر از مسائلی که می تواند سرنوشت ما را رقم بزند نحوه انتخاب ما است
اغلب زندگی هر انسانی در برابر مجموعهای از انتخابها قرار دارد. با چه کسی دوست شود؟ چه شغلی برای او مناسب است؟ با چه کسی ازدواج کند؟ اگر انسان از هوش هیجانی بالایی برخوردار نباشد. خودش را خوب ارزیابی نکرده باشد، نمیتواند در این امور تصمیم درستی بگیرد. بهطور مثال اگر نداند که فرد دروننگری است در ازدواج به این مسئله فکر نخواهد کرد و ممکن است انتخاب ناموفقی داشته باشد. متأسفانه در برخی از ازدواجها این مسائل موردتوجه قرار نمیگیرد و نتیجه آن ازدواجهای ناموفق است.
انسان مختار با بهکارگیری عقل، فهم صحیح از امور و دریافت درست از هستی خواهد داشت و در برخورد با مشکلات زندگی، خود را نمیبازد و با استقامت و پایداری از وجود مشکل به بهترین وجه استفاده میکند. مطالعات نشان داده انسانهای با هوش هیجانی بالا، دارای برخی نشانههای فوق هستند.
درواقع انسان، خود عامل شکستها و موفقیتها و پیروزیها و رهایی و رستگاری و سعادت و شقاوت است. «راه را به او نشان دادهايم؛ يا سپاسگزار باشد يا ناسپاس. »
انسان بهمنزلهی مهمترین وبرترین مخلوق خداوند و به دلیل برخورداری از قوه تفکر و تعقل و برخورداری از عنصر اختیار قادر است که راه درست و صحیح یا راه نادرست را انتخاب نماید. بالفرض انسان در موقع عصبانیت قادر است آن را به نحو احسن مدیریت کند یا عصبانی شود و رفتار نامناسب از خود نشان دهد. شهید مطهری به این نکته ظریف اشاره میکند:
«برای موجود مختار همیشه در دنیا دو دعوت وجود دارد؛ ازیکطرف دعوت به خیر و صلاح و از طرف دیگر دعوت به شر و فساد و این، انسان است که در میان این دو دعوت باید بهحکم اختیار خودش دعوت به خیر و صلاح را بپذیرد؛ مصداق «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» و مصداق «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» است. »
بهیقین انسانها در برابر اعمال و رفتار خود میتوانند واکنشهای متفاوتی داشته باشند. بهطور مثال فردی اگر بخواهد انفاق کند باید بتواند بر جذبه مال دوستی خود غلبه نماید. مصباح یزدی این مقاومت را بهعنوان یک ارزش برای انسان قلمدادمی کند:
«انسانها نيرويي دارند كه ميتوانند در برابر جاذبههاي قوي نيز مقاومت كنند و اينگونه نيست كه در مقابل كششهاي طبيعي صرفاً حالت انفعالي داشته باشند و همين است كه به كار انسان ارزش ميبخشد. »
حضرت امام خمینی قدس سره توجه زیادی به مسئله اختیار انسان و آزادی او داشته است. امام معتقد است که تنها خود انسان است که میتواند خود را به مقام انسانی برساند یا از این مقام دور کند.
«…مىتوان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و دركات را آن مقام (مقام مملکت باطن و نشئه «ملكوت») دانست».
همچنین حضرت امام در کتاب شرح «حدیث جنود عقل و جهل»، مدعی است که هر دو صفت کمال و ضد آن در سرشت انسان وجود دارد؛ و انسان مختار است هریک از این دو صفت را فعلیت بخشد و در صورت انتخاب صفات کمالیه در زمره حزب رحمن قرار خواهد گرفت.
به فرض یک روحانی یا استاد دانشگاه صفات منفی نظیر بداخلاقی، خودخواهی، منفی گری و بخل در انتقال اطلاعات به دیگران داشته باشد او از هوش هیجانی بالایی برخوردار نیست؛ زیرا یکی از صفات این افراد همدلی و کمک به دیگران است ،در حالی که او فاقد این صفات می باشد. برای دیگران خیلی فرق نمیکند که مقام و تحصیلات او چیست؟ گرچه در ظاهر بهترین شغل را دارد ولی به خاطر همین صفات ممکن است تا حد یک حیوان سقوط کندند
تاثیرهوش هیجانی در زندگی 15(ادامه بحث)
پنجشنبه 94/12/27
قبل در خصوص دو مورد از نقاط قوت انسان نوشتیم در این بخش دو مورد از نقاط قوت انسان را ذکر می کنیم.
سوم. یقین
افراد خودآگاه دعوتشان همراه با استدلال ویقین است زیرا آنها به دعوت خود علم دارند، خود را باور دارند؛ و از مرحله خودشناسی به مرحله خودآگاهی هم رسیدهاند. به همین دلیل مبارزه همه پیامبران همراه با استدلال بوده است که مبنای آن یقین است.
زمانی شخص میتواند در دعوتش موفق باشد که به این مرحله از شناخت رسیده باشد.
آقاي محسن قرائتی در تفسیر آیه 75 سوره انعام مبارزه حضرت ابراهیم علیهالسلام با بتپرستان، ستارهپرستان و… را یقین و باور قلبی به خدای متعال میداند.
استدلال محکم و برخورد علمی با دیگران، نیازمند ایمان قلبی است. حضرت ابراهیم علیهالسلام هم پس از یقین، «لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وارد استدلال شده که در سوره انعام بهطور مفصل به آن اشارهشده است.
رسیدن به مقام یقین در معرفت دینی و شناخت خدا، نشانه شجاعت و قوت قلب است. چنانکه حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «صاحب يقين شو تا قوي گردي »، البته یقین دارای درجات و مراتب است، قویترین انسان کسی است که از یقین بالاتری برخوردار باشد.
چهارم. قدرت تعقل و تفکر
داشتن روحیه تعقل از نشانه هاي بارز افراد خودآگاه است این افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساس هستند. رفتار آنها مبتنی بر قوه عقل و تفکر است.
در بین موجودات زنده، انسان تنها موجودی است که دارای عقل و قوه تفکر و اندیشه است. در آیات متعددی انسان دعوت به تفکر و تعقل شده است. کلمه «افلا تعقلون» بهصورت مکرر انسانها را مخاطب قرار داده، چرا از این نیروی عظیم خود استفاده نمیکنید؟ تفاوت بین ارزش دنیا و آخرت منوط بهکارگیری این نیروی الهی است.
«وزندگی دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعاً سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مىكنند بهتر است آيا نمىانديشيد؟ »
امام صادق علیهالسلام تفکر صحیح را منشأ عمل میدانند:
«انسان در اثر تفكر ريسمانهاى خيمههاى دنيا را كنده و در مقابل، ريسمانهاى خيمههاى آخرت را ببندد و در حقيقت علائق دنيوى را كه وابستگى شديد پیداکرده است به علائق معنوى و اخروى تبديل كند. »
خداوند آیاتش را برای بشر فرستاد تا استعداد بشر را به تحرک وادارد تا جایی که با بهکارگیری نیروی عقل و اندیشه، کلام الهی را درک نماید. «قرآن وسيلهى تعقل و رشد بشر است. » و حقایق هستی را با تمام وجود حس نموده، حقّ و باطل را تشخیص داده و راه درست را پیدا و آن را بپیماید.
در روایات هم بر تفکر و اندیشیدن در خلقت آسمان و زمین تأکید شده است حتی یکی از نشانههای انسان قوی، بهکارگیری عقل در مقام عمل است. بهیقین اگر نعمت عقل نباشد، انسان به فکر انديشيدن و رسيدن به قلههای کمال و انسانيت نخواهيد رسيد و آنوقت همانند جانداران ديگر اسير شهوات و غرايز دنيايي خواهد شد. انسان موظف است تا در هرلحظه بهترين تصمیمگیری را داشته باشد و از انتخابهای سطحي دوري نمايد و اين در سايه انديشيدن به دست میآید، توصیه و تأکید ائمه اطهار علیهمالسلام گواه بر این مطلب است که استفاده از عقل در زندگی انسان منشأ خوبیها و اصلاح امور زندگی و راهنمایی و هدایتگر انسانها خواهد ب
تاثیرهوش هیجانی در زندگی14(ادامه بحث)
شنبه 94/12/22
اکنون به بیان برخی از نقاط قوت انسان از منظر آیات و روایات میپردازیم:
اول. خدا گرایی
انسانها در مسیر زندگی مختار هستند که بر اساس فطرت الهی، بهمنزله یک انسان کامل مثل انبیاء و اولیاء ظهور کنند، یا در مسیر انحطاطی قرار گیرند. انسان زمانی میتواند مدعی شود به کمال رسیده که از مرحله خودآگاهی عبور کرده و به مرحله خداآگاهی رسیده است. این انسان بر اساس فطرت الهی، گرایش به خدا گرایی دارد؛ یعنی «در فطرت انسان یک گرایش به پرستش خدا وجود دارد که وقتی این گرایش، این میل، زنده باشد، جز بهوسیله پرستش خدا ارضاء نمیشود.»
خداوند متعال نیز به این گرایش اشاره میکند:
«پسروی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست… .»
دوم. توکل بر خدا و اعتماد به دستورات الهی
کسی که به مرحله خودآگاهی رسیده میداند که با دستخالی نیز میتوان به موفقیت رسید البته بهشرط آنکه به خداوند توکل کند. در طول تاریخ افرادی بودند که با توکل به خدا و کمترین امکانات، موفقیتهای را کسب نمودند:
«اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى بهسوی هر بلندایى.»
توکل و اعتماد به خدا یکی از فضائل اخلاقی است که به معنای اعتماد کردن بنده به خدای متعال و واگذار کردن همهکارهای خود به او است.
«کسی که بر الله توکل کند؛ الله امورش را کفایت فرماید.»
مرحوم نراقی اعتماد بر خدا را بهترین قوه تکیهگاه برای انسان میشمارد. پس کسی که بر خدا توکل نماید هرگز در هیچ کاری نمیماند.
در روایات توکل به خدا همریشه و سرچشمه قوت قلب انسان، است. قویترین مردم از جهت ایمان کسی است که توکل او بر خدا بیشتر باشد.
«هر كه دوست دارد از همه مردم نيرومندتر باشد بايد به خدا توكل كند.»
تاثیرهوش هیجانی در زندگی13(ادامه بحث)
چهارشنبه 94/12/19
انسان دارای صفاتی است که این صفات در رفتار او بسیار تأثیرگذار است، به این دلیل و با توجه به گستردگی مصادیق نقاط قوت و منفی و تأثیرگذاری این صفات در قابلیتهای دیگر هوش هیجانی، بهطور جداگانه تقسیمبندی نقاط مثبت و منفی را در بحث خودکاوی آوردیم.
شناخت نقاط قوت انسان (شایستگیها)
شناخت نقاط قوت و دامنههای پیشرفت در زندگی شخصی و اجتماعی از نتایج استفاده از مؤلفههای هوش هیجانی است. انسان خودآگاه تلاش میکند تا استعدادها، نقاط قوت خود را در زندگی فعلیت بخشد. تواناییهایی که خداوند به انسان داده است مانند قدرت اراده و اختیار و یا بیان مقاصد و آرای خویش به بهترین شکل، استعداد تعلم، پذیرش تکلیف، تسخیر موجودات، به او امکان داده تا بهسوی کمال اوج گیرد.
خداوند نیروها و غرایز و صفاتی در انسان به ودیعه گذاشته که بالقوه وسیله تکامل و ترقی و سعادت او محسوب میشود، اما اگر همین صفات در مسیر انحرافی قرار گیرند و از آنها سوءاستفاده شود مایهٔ شر و فساد و بدبختی خواهند بود.
انسان از جامعیت وجودی برخوردار است و بهصورت موجودی که از خیر و شر ترکیب یافته است، تجلی میکند؛ بنابراین اگر عقل و فطرت بر او حاکم شود نقاط مثبت و اوصاف پسندیده در او بروز میکند، ولی اگر غضب و شهوت بر او حکومت کند صفات ناپسند در او ظهور میکند و در این صورت «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» خواهد شد. افراد با هوش هیجانی بالا میتوانند تعارضات درونی خود را شناسایی کرده و حتی از ضعفها ،بهترین بهرهگیری را نمایند؛ و مانع از بروز و غلبه ضعف در خودشان شوند.
خداوند به فطرت انسان قدرت تشخیص خوبی و نیکویی و بدی و زشتی را بخشیده است. اگر انسان مسیر خوبی را انتخاب نمود و به آن عمل کرد رستگار و سعادتمند خواهد شد، اما اگر راه درست را انتخاب نکرد بدکار و بدبخت خواهد گردید.
در بین مخلوقات، انسان موجودی است که در قرآن کریم با ویژگیها و امتیازات خاص ترسیم و تصویر شده است، در قرآن علیرغم اینکه انسان موردستایش قرارگرفته در بسیاری از موارد نیز با اوصافی ناپسند سرزنش شده است. عالیترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن درباره انسان است که او را از آسمان و زمین و از فرشته، برتر و در همان حال از حیوانات پستتر شمرده است. ازنظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و همچنین میتواند به «اسفل سافلین» (پایینترین درجات) سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید. شهید مطهری در مورد مدح و ذم انسان معتقد است: مدح و ذم انسان ازنظر قرآن به خاطر داشتن کمالات بالقوه است که انسان بهمنزله یک معمار، قادر است این کمالات را به فعلیت برساند. همه چیز برای انسان -خلیفة خدا -آفریدهشده است.
انسان با آن ظرفیتهایی که خداوند در نهاد او به ودیعه گذاشته میتواند با بهکارگیری آنها، مسیر سعادت را انتخاب نماید. آیتالله جوادی آملی رستگاری انسان را منوط به استفاده از سرمایههای خدادادی میداند:
انسان با سرمایه فطرت الهی و شعور باطنی، بد را از خوب وزشتی را از زیبایی تشخیص میدهد. این انسان با تحصیل علم میتواند سرمایههای درونی خود را شکوفا کند تا در پرتو شکوفایی به سعادت برسد.
تاثیرهوش هیجانی در زندگی 12(ادامه بحث)
یکشنبه 94/12/16
محور ديگرخوآگاهي، خودکاوی صحیح است. این¬گونه افراد خود ارزیابی صحیح دارند. به این معنی که از تجربیات دیگران پند و عبرت میگیرند. به نقاط مثبت و منفی خود ،آگاهی کامل دارند. رفتارشان متفکرانه است. به دنبال یادگیری مستمر و خودسازی هستند. رفتارشان را مطابق با روحیات خود تطبیق میدهند. به نظر میرسد این افراد به مرحله خودکاوی رسیدهاند.
«خودکاوی یعنی انسان برای شکوفایی استعدادهای نهفته خود و رهایی از قیدو بندهای ذهنی –روانی تلاش کند.»
ازنظر آيت الله مصباح یزدی خودکاوی این است که انسان با تأمل در وجود خویش، شناخت دقیق استعدادها، هدف اصلی خود را که مسیر سعادت است بشناسد و از امکانات اجتماع برای پیشرفت خود استفاده کند.
در قرآن کریم، آیات بسیاری وجود دارد که انسان را به خودکاوی و توجه بهنظام شگفتانگیز آفرینش خویش دعوت میکند:
«انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریدهشده است.»
«آیا انسان نمىداند كه ما او را از نطفهاى بىارزش آفریدیم.»
انسان وقتی برایش روشن گردید که از نطفه بیارزش آفریدهشده خود را از ديگران برتر نمیشمارد و هدف قرآن متنبه نمودن انسان به همین امر است.
یکی از بهرههای که شهید دستغیب از این آیه برداشت میکند، اصلاح نفس است. آگاهی از چگونگی خلقت، انسان را از صفت حیوانیت، جهالت، غرور کبر و خودخواهی دور میکند.
خداوند با بیان چگونگی خلقت انسان، آنها را متوجه خود میسازد؛ یعنی شما چیزی نبودید و منشأ خلقت شما خاک بود پس به خدای متعال ایمان بیاورید.
انسان برای شناخت خود لازم است هرروز مقداری از وقت خود را برای خلوت کردن با خود و حدیث نفس اختصاص دهد تا بتواند به زوایای مخفی خود پی ببرد. تواناییها و محدودیتهای خود را بشناسد تا در فرصتهای مناسب بهترین بهره را از آن ببرد.
برای اینکه خود را خوب ارزیابی کنیم استفاده از تجربیات دیگران و عبرت گرفتن از اعمال آنها ضروری به نظر میرسد. همه اديان الهى، پيروان خود را به درسآموزى از سرگذشت پيشينيان و مقايسه موقعيت خود با آنان دعوت مىكردند. قرآن كريم نيز پس از ذكر سرگذشت اقوام پيشين، انسانها را به عبرت گرفتن توصيه کرده و مسلمانان را به سير در آفاق و انفس، همراه با تفكر و انديشه در سرگذشت ديگران فراخوانده است. بدیهی است كه اين فراخوانى به دليل تأثير چشمگيرى بوده كه بر عمل و رفتار انسان تاثیرداشته است. قرآن كريم هفت بار كلمه «عبرت» و اعتبار را بهکاربرده و اهل بصيرت را بر آن ترغيب كرده است: «پس عبرت بگيريد اى صاحبان ديده.»
قرآن کریم در آیاتی گوناگون و گاه بهصورت امر، انسان را به سیر در زمین دعوت میکند تا عبرت گیرند: «بگو: در روى زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد!»
امیرالمؤمنین علیهالسلام در کلام خود بر این اثر عبرت تصریح کرده چنین میفرماید: «کسی که عبرت آموزد، آگاهی یابد و کسی که آگاهی یابد، میفهمد و آنکه بفهمد، دانشآموخته است.»
یکی از ویژگیهای برجسته افراد خودآگاه داشتن آگاهي ازنقاط مثبت و منفی خويش است کسی که میخواهد خود را ارزیابی دقیق کند درصدد شناخت نقاط مثبت و منفی خود برمیآید. تلاش میکند که نقاط منفی خود را بهواسطه تواناییهایی که دارد، بهبود بخشد