موضوع: "روانشناسی"

تاثیرهوش هیجانی در زندگی17(ادامه بحث)

چگونه گروه را مدیریت کنیم؟مثلا برای رفتن به یک اردو نیاز به مدیریت قوی است ؟علاوه بر آن باید بتوانید خوب صحبت کنید؟برای پاسخ مطالب ذیل را مطالعه کنید.
افراد خودآگاه می‌توانند گروه را به‌خوبی هدایت کنند، رهبری سازمانی را بر عهده بگیرند؛ و در کار خود موفق باشند. این افراد در مقایسه با دیگران از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند. آن‌ها ویژگی‌های مثل همراه بودن با گروه، جلب اعتماد افراد به خود، قاطعیت رادارند.
رهبر موفق کسی است که خودش را از مجموعه سازمان جدا نداند. چنانكه اگر نگاهي به زندگي پيامبر اكرم صلوات الله علیه بيفكنيم، می‌بینیم آن حضرت قبل و بعد از بعثت در ميان مردم بودند و همه‌جا عضو گروه محسوب می‌شدند با همه بزرگي و عظمت حضرت می‌فرمود: «من فقط بشرى هستم مثل شما » یعنی من در خدمت شما هستم. مدیر باید فردی قاطع و مسلط باشد و در تصمیم‌گیری تردید به خود راه ندهد خداوند، پس از نزول آیه تغییر قبله به پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «به‌یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است بنابراین، هرگز از ترديدكنندگان مباش! »
4-2-1-7- نطق و بیان خوب
بین هوش هیجانی و مهارت سخن گفتن رابطه مستقیمی وجود دارد. کسانی که مهارت ارتباطی خوبی دارند، در انتقال پیام خود دچار مشکل نمی‌شوند. این افراد دارای هوش هیجانی بالایی هستند و قادرند ارتباط کلامی با زیردستان خود ودیگران داشته باشند. کسانی که بتوانند به‌خوبی سخن بگویند، ارتباط کلامی برقرار کنند، قادرند به‌راحتی در تبیین برنامه‌ها و مشکلات و راه‌حل‌ها موفق گردند، نیروهای خود را به کار دلگرم کنند و کدورت‌ها را مرتفع گردانند و جو دوستی و محبت رابین نیروها به وجود آورند و انگیزه لازم را جهت تحرک در افراد ایجاد نمایند. بیشتر تأثیرها از طریق گفتار صورت می‌گیرد. اهمیت سخن گفتن به حدی است که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌فرماید: «چه بسیارند سخنانی که از تیر مؤثرترند .»
توهین، ناسزا، کنایه‌ها همواره افکار و عواطف ما را در هم می‌ریزد. یا برخورد و گفتار مهربانانه و محبت‌آمیز، در افراد سبب ایجاد حس امنیت، آسایش خیال و کاهش اضطراب می‌شود.
«در حقیقت سخن گفتن از پيچيده‏ترين و ظريف‏ترين اعمال انسان است، بلكه مى‏توان گفت هيچ كارى به اين ظرافت و پيچيدگى نيست. »
ارزش و مقام سخن گفتن آن‌قدر زیاد است که خداوند در قرآن آن را بعد از آفرینش انسان، مهم‌ترین نعمت می‌شمرد. «خدای متعال انسان را آفرید به وی نطق و بیان را تعلیم فرمود. » سخن خوب گفتن، نعمت بسیار بزرگی است که عامل تفهیم و تفاهم در زندگی اجتماعی آدمی است، هرچه اجتماع بزرگ‌تر و روابط گسترده‌تر شود نیاز به خوب صبحت کردن و مقید به آداب گفتگو بیشتر می‌شود. حتی گفتار نیک سبب انتقال پیام مثبت به دیگران ونسل های بعدی خواهد بود. شهید مطهری در اهمیت نطق و قلم می‌فرماید:
«در اثر بیان و قلم، هم علم انسان، آموخته‌های انسان، تجربیات انسان به همزمان‌های خودش توسعه پیدا می‌کند و هم برای نسل‌های دیگر باقی می‌ماند. پس «عَلَّمَهُ الْبَيان‏» و همچنین «عَلَّمَ بِالْقَلَم‏» مساوى است بااينكه فرهنگى و تمدنى به بشريت عنايت فرمود. »
آیت‌الله مکارم نیز لازمه پیشرفت بشر را انتقال تجربیات به یکدیگر می‌داند که توسط زبان انجام می‌شود. زبان قدرت انتقال تجربیات را از نسلی به نسل دیگر فراهم می‌سازد؛ و باعث پيشرفت علم و دانش و تمدن و دين و اخلاق گردد.
البته این توانایی سخن گفتن که به انسان داده‌شده باید در مسیری که روایات به آن توصیه نموده‌اند قرار بگیرد. زبان می‌تواند به تعبیر امام باقر علیه‌السلام کلید خوبی‌ها یا بدی‌ها باشد.
«به‌راستی‌که اين زبان كليد همه خوبي‌ها و بدي‌هاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان‌گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى‌زند. »
حضرت علی علیه‌السلام ده ویژگی را برای زبان مطرح می‌کند که به برخی از آن‌ها که متناسب با بحث است، اشاره می‌شود:
«داورى است، كه به دعواها خاتمه مى‌دهد. واسطه‌اى است كه با آن مشكل برطرف مى‌شود. فرماندهى است كه به نيكى فرمان مى‌دهد. اندرزگويى است كه از زشتى بازمی‌دارد. حاضرى است كه به‌وسیله آن كينه‌ها برطرف مى‌شود و..

تاثیرهوش هیجانی در زندگی16(ادامه بحث)

 

یکی دیگر از مسائلی که می تواند سرنوشت ما را رقم بزند نحوه انتخاب ما است
اغلب زندگی هر انسانی در برابر مجموعه‌ای از انتخاب‌ها قرار دارد. با چه کسی دوست شود؟ چه شغلی برای او مناسب است؟ با چه کسی ازدواج کند؟ اگر انسان از هوش هیجانی بالایی برخوردار نباشد. خودش را خوب ارزیابی نکرده باشد، نمی‌تواند در این امور تصمیم درستی بگیرد. به‌طور مثال اگر نداند که فرد درون‌نگری است در ازدواج به این مسئله فکر نخواهد کرد و ممکن است انتخاب ناموفقی داشته باشد. متأسفانه در برخی از ازدواج‌ها این مسائل موردتوجه قرار نمی‌گیرد و نتیجه آن ازدواج‌های ناموفق است.
انسان مختار با به‌کارگیری عقل، فهم صحیح از امور و دریافت درست از هستی خواهد داشت و در برخورد با مشکلات زندگی، خود را نمی‌بازد و با استقامت و پایداری از وجود مشکل به بهترین وجه استفاده می‌کند. مطالعات نشان داده انسان‌های با هوش هیجانی بالا، دارای برخی نشانه‌های فوق هستند.
درواقع انسان، خود عامل شکست‌ها و موفقیت‌ها و پیروزی‌ها و رهایی و رستگاری و سعادت و شقاوت است. «راه را به او نشان داده‏ايم؛ يا سپاسگزار باشد يا ناسپاس. »
انسان به‌منزله‌ی مهم‌ترین وبرترین مخلوق خداوند و به دلیل برخورداری از قوه تفکر و تعقل و برخورداری از عنصر اختیار قادر است که راه درست و صحیح یا راه نادرست را انتخاب نماید. بالفرض انسان در موقع عصبانیت قادر است آن را به نحو احسن مدیریت کند یا عصبانی شود و رفتار نامناسب از خود نشان دهد. شهید مطهری به این نکته ظریف اشاره می‌کند:
«برای موجود مختار همیشه در دنیا دو دعوت وجود دارد؛ ازیک‌طرف دعوت به خیر و صلاح و از طرف دیگر دعوت به شر و فساد و این، انسان است که در میان این دو دعوت باید به‌حکم اختیار خودش دعوت به خیر و صلاح را بپذیرد؛ مصداق «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ»‏ و مصداق «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» است. »
به‌یقین انسان‌ها در برابر اعمال و رفتار خود می‌توانند واکنش‌های متفاوتی داشته باشند. به‌طور مثال فردی اگر بخواهد انفاق کند باید بتواند بر جذبه مال دوستی خود غلبه نماید. مصباح یزدی این مقاومت را به‌عنوان یک ارزش برای انسان قلمدادمی کند:
«انسان‌ها نيرويي دارند كه مي‌توانند در برابر جاذبه‌هاي قوي نيز مقاومت كنند و اين‏‌گونه نيست كه در مقابل كشش‌هاي طبيعي صرفاً حالت انفعالي داشته باشند و همين است كه به كار انسان ارزش مي‌بخشد. »
حضرت امام خمینی قدس سره توجه زیادی به مسئله اختیار انسان و آزادی او داشته است. امام معتقد است که تنها خود انسان است که می‌تواند خود را به مقام انسانی برساند یا از این مقام دور کند.
«…مى‏توان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و دركات را آن مقام (مقام مملکت باطن و نشئه «ملكوت») دانست».
همچنین حضرت امام در کتاب شرح «حدیث جنود عقل و جهل»، مدعی است که هر دو صفت کمال و ضد آن در سرشت انسان وجود دارد؛ و انسان مختار است هریک از این دو صفت را فعلیت بخشد و در صورت انتخاب صفات کمالیه در زمره حزب رحمن قرار خواهد گرفت.
به فرض یک روحانی یا استاد دانشگاه صفات منفی نظیر بداخلاقی، خودخواهی، منفی گری و بخل در انتقال اطلاعات به دیگران داشته باشد او از هوش هیجانی بالایی برخوردار نیست؛ زیرا یکی از صفات این افراد همدلی و کمک به دیگران است ،در حالی که او فاقد این صفات می باشد. برای دیگران خیلی فرق نمی‌کند که مقام و تحصیلات او چیست؟ گرچه در ظاهر بهترین شغل را دارد ولی به خاطر همین صفات ممکن است تا حد یک حیوان سقوط کندند

تاثیرهوش هیجانی در زندگی 15(ادامه بحث)

قبل در خصوص دو مورد از نقاط قوت انسان نوشتیم در این بخش دو مورد از نقاط قوت انسان را ذکر می کنیم.

سوم. یقین
افراد خودآگاه دعوتشان همراه با استدلال ویقین است زیرا آن‌ها به دعوت خود علم دارند، خود را باور دارند؛ و از مرحله خودشناسی به مرحله خودآگاهی هم رسیده‌اند. به همین دلیل مبارزه همه پیامبران همراه با استدلال بوده است که مبنای آن یقین است.
زمانی شخص می‌تواند در دعوتش موفق باشد که به این مرحله از شناخت رسیده باشد.
آقاي محسن قرائتی در تفسیر آیه 75 سوره انعام مبارزه حضرت ابراهیم علیه‌السلام با بت‌پرستان، ستاره‌پرستان و… را یقین و باور قلبی به خدای متعال می‌داند.
استدلال محکم و برخورد علمی با دیگران، نیازمند ایمان قلبی است. حضرت ابراهیم علیه‌السلام هم پس از یقین، «لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وارد استدلال شده که در سوره انعام به‌طور مفصل به آن اشاره‌شده است.
رسیدن به مقام یقین در معرفت دینی و شناخت خدا، نشانه شجاعت و قوت قلب است. چنان‌که حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «صاحب يقين شو تا قوي گردي »، البته یقین دارای درجات و مراتب است، قوی‌ترین انسان کسی است که از یقین بالاتری برخوردار باشد.
چهارم. قدرت تعقل و تفکر
داشتن روحیه تعقل از نشانه هاي بارز افراد خودآگاه است این افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساس هستند. رفتار آن‌ها مبتنی بر قوه عقل و تفکر است.
در بین موجودات زنده، انسان تنها موجودی است که دارای عقل و قوه تفکر و اندیشه است. در آیات متعددی انسان دعوت به تفکر و تعقل شده است. کلمه «افلا تعقلون» به‌صورت مکرر انسان‌ها را مخاطب قرار داده، چرا از این نیروی عظیم خود استفاده نمی‌کنید؟ تفاوت بین ارزش دنیا و آخرت منوط به‌کارگیری این نیروی الهی است.
«وزندگی دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعاً سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى‏كنند بهتر است آيا نمى‏انديشيد؟ »
امام صادق علیه‌السلام تفکر صحیح را منشأ عمل می‌دانند:
«انسان در اثر تفكر ريسمان‌هاى خيمه‏هاى دنيا را كنده و در مقابل، ريسمان‌هاى خيمه‏هاى آخرت را ببندد و در حقيقت علائق دنيوى را كه وابستگى شديد پیداکرده است به علائق معنوى و اخروى تبديل كند. »
خداوند آیاتش را برای بشر فرستاد تا استعداد بشر را به تحرک وادارد تا جایی که با به‌کارگیری نیروی عقل و اندیشه، کلام الهی را درک نماید. «قرآن وسيله‏ى تعقل و رشد بشر است. » و حقایق هستی را با تمام وجود حس نموده، حقّ و باطل را تشخیص داده و راه درست را پیدا و آن را بپیماید.
در روایات هم بر تفکر و اندیشیدن در خلقت آسمان و زمین تأکید شده است حتی یکی از نشانه‌های انسان قوی، به‌کارگیری عقل در مقام عمل است. به‌یقین اگر نعمت عقل نباشد، انسان به فکر انديشيدن و رسيدن به قله‌های کمال و انسانيت نخواهيد رسيد و آن‌وقت همانند جانداران ديگر اسير شهوات و غرايز دنيايي خواهد شد. انسان موظف است تا در هرلحظه بهترين تصمیم‌گیری را داشته باشد و از انتخاب‌های سطحي دوري نمايد و اين در سايه انديشيدن به دست می‌آید، توصیه و تأکید ائمه اطهار علیهم‌السلام گواه بر این مطلب است که استفاده از عقل در زندگی انسان منشأ خوبی‌ها و اصلاح امور زندگی و راهنمایی و هدایتگر انسان‌ها خواهد ب

تاثیرهوش هیجانی در زندگی14(ادامه بحث)

اکنون به بیان برخی از نقاط قوت انسان از منظر آیات و روایات می‌پردازیم:

اول. خدا گرایی
انسان‌ها در مسیر زندگی مختار هستند که بر اساس فطرت الهی، به‌منزله یک انسان کامل مثل انبیاء و اولیاء ظهور کنند، یا در مسیر انحطاطی قرار گیرند. انسان زمانی می‌تواند مدعی شود به کمال رسیده که از مرحله خودآگاهی عبور کرده و به مرحله خداآگاهی رسیده است. این انسان بر اساس فطرت الهی، گرایش به خدا گرایی دارد؛ یعنی «در فطرت انسان یک گرایش به پرستش خدا وجود دارد که وقتی این گرایش، این میل، زنده باشد، جز به‌وسیله پرستش خدا ارضاء نمی‌شود.»
خداوند متعال نیز به این گرایش اشاره می‌کند:
«پس‌روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی ا‌ست که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست… .»
دوم. توکل بر خدا و اعتماد به دستورات الهی
کسی که به مرحله خودآگاهی رسیده می‌داند که با دست‌خالی نیز می‌توان به موفقیت رسید البته به‌شرط آنکه به خداوند توکل کند. در طول تاریخ افرادی بودند که با توکل به خدا و کمترین امکانات، موفقیت‌های را کسب نمودند:
«اعتماد به خدا بهاى هر چیز گران‌بها است و نردبانى به‌سوی هر بلندایى.»
توکل و اعتماد به خدا یکی از فضائل اخلاقی است که به معنای اعتماد کردن بنده به خدای متعال و واگذار کردن همه‌کاره‌ای خود به او است.
«کسی که بر الله توکل کند؛ الله امورش را کفایت فرماید.»
مرحوم نراقی اعتماد بر خدا را بهترین قوه تکیه‌گاه برای انسان می‌شمارد. پس کسی که بر خدا توکل نماید هرگز در هیچ کاری نمی‌ماند.
در روایات توکل به خدا هم‌ریشه و سرچشمه قوت قلب انسان، است. قوی‌ترین مردم از جهت ایمان کسی است که توکل او بر خدا بیش‌تر باشد.
«هر كه دوست دارد از همه مردم نيرومندتر باشد بايد به خدا توكل كند.»

تاثیرهوش هیجانی در زندگی13(ادامه بحث)

انسان دارای صفاتی است که این صفات در رفتار او بسیار تأثیرگذار است، به این دلیل و با توجه به گستردگی مصادیق نقاط قوت و منفی و تأثیرگذاری این صفات در قابلیت‌های دیگر هوش هیجانی، به‌طور جداگانه تقسیم‌بندی نقاط مثبت و منفی را در بحث خودکاوی آوردیم.

 شناخت نقاط قوت انسان (شایستگیها)
شناخت نقاط قوت و دامنه‌های پیشرفت در زندگی شخصی و اجتماعی از نتایج استفاده از مؤلفه‌های هوش هیجانی است. انسان خودآگاه تلاش می‌کند تا استعدادها، نقاط قوت خود را در زندگی فعلیت بخشد. توانایی‌هایی که خداوند به انسان داده است مانند قدرت اراده و اختیار و یا بیان مقاصد و آرای خویش به بهترین شکل، استعداد تعلم، پذیرش تکلیف، تسخیر موجودات، به او امکان داده تا به‌سوی کمال اوج گیرد.
خداوند نیروها و غرایز و صفاتی در انسان به ودیعه گذاشته که بالقوه وسیله تکامل و ترقی و سعادت او محسوب می‌شود، اما اگر همین صفات در مسیر انحرافی قرار گیرند و از آن‌ها سوءاستفاده شود مایهٔ شر و فساد و بدبختی خواهند بود.
انسان از جامعیت وجودی برخوردار است و به‌صورت موجودی که از خیر و شر ترکیب یافته است، تجلی می‌کند؛ بنابراین اگر عقل و فطرت بر او حاکم شود نقاط مثبت و اوصاف پسندیده در او بروز می‌کند، ولی اگر غضب و شهوت بر او حکومت کند صفات ناپسند در او ظهور می‌کند و در این صورت «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» خواهد شد. افراد با هوش هیجانی بالا می‌توانند تعارضات درونی خود را شناسایی کرده و حتی از ضعف‌ها ،بهترین بهره‌گیری را نمایند؛ و مانع از بروز و غلبه ضعف در خودشان شوند.
خداوند به فطرت انسان قدرت تشخیص خوبی و نیکویی و بدی و زشتی را بخشیده است. اگر انسان مسیر خوبی را انتخاب نمود و به آن عمل کرد رستگار و سعادتمند خواهد شد، اما اگر راه درست را انتخاب نکرد بدکار و بدبخت خواهد گردید.
در بین مخلوقات، انسان موجودی است که در قرآن کریم با ویژگی‌ها و امتیازات خاص ترسیم و تصویر شده است، در قرآن علی‌رغم اینکه انسان موردستایش قرارگرفته در بسیاری از موارد نیز با اوصافی ناپسند سرزنش شده است. عالی‌ترین مدح‌ها و بزرگ‌ترین مذمت‌های قرآن درباره انسان است که او را از آسمان و زمین و از فرشته، برتر و در همان حال از حیوانات پست‌تر شمرده است. ازنظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و همچنین می‌تواند به «اسفل سافلین» (پایین‌ترین درجات) سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید. شهید مطهری در مورد مدح و ذم انسان معتقد است: مدح و ذم انسان ازنظر قرآن به خاطر داشتن کمالات بالقوه است که انسان به‌منزله یک معمار، قادر است این کمالات را به فعلیت برساند. همه‌ چیز برای انسان -خلیفة خدا -آفریده‌شده است.
انسان با آن ظرفیت‌هایی که خداوند در نهاد او به ودیعه گذاشته می‌تواند با به‌کارگیری آن‌ها، مسیر سعادت را انتخاب نماید. آیت‌الله جوادی آملی رستگاری انسان را منوط به استفاده از سرمایه‌های خدادادی می‌داند:
انسان با سرمایه فطرت الهی و شعور باطنی، بد را از خوب وزشتی را از زیبایی تشخیص می‌دهد. این انسان با تحصیل علم می‌تواند سرمایه‌های درونی خود را شکوفا کند تا در پرتو شکوفایی به سعادت برسد.