تاثیرهوش هیجانی در زندگی 11(ادامه بحث)
دوشنبه 94/12/03
ابراز هیجانات مثبت و منفی موجب میشود تا افراد بیشتر احساس رضایت و خرسندی، همدلی، صمیمیت کنند و در ارتباط با دیگران موفقتر باشند.
برای نمونه دو هیجان را در اینجا ذکر میکنیم:
هیجان مثبت: ابراز هیجانات مثبت موجب میشود تا افراد بیشتر احساس رضایت کنند و ارتباطات گرمتری نسبت به هم داشته باشند. یکی از هیجانهای مثبت خوشبینی است. مفهوم خوشبيني از مفاهيم مطرحشده در روانشناسي مثبت است. انسان برای اینکه احساس خوشبینی کند لازم است از تکرار جملات مثبت و انگیزهبخش در زندگی غافل نشود. جملاتی مانند من نسبت به گذشته پیشرفت خوبی داشتهام.من در زندگی آدم خوشبختی هستم.
تجربه نشان داده افرادی که بیمار سختی دارند اگر در ابتدای امر احساس ناامیدی کنند این احساس کشندهتر از نفس بیماری خواهد بود، اما اگر واقعیت را بپذیرند و نسبت به آینده امیدوار باشند ممکن است بتواند با داشتن همین بیماری، سالهای متمادی زندگی کنند. حتی تجربه نشان داده افراد مثبت نگر کمتر دچار افسردگی و بیماری میشوند.
افراد دارای هوش هیجانی بالا به هنگام مواجهشدن با رویدادهای تلخ و دشوار نگاه خوشبینانهای به زندگی دارند؛ و این نگاه آنها را در برابر سختیهای مقاومتر خواهد ساخت «سلیگمن خوشبینی را در شیوهای میداند که افراد، موفقیتها و شکستهای خود را برای خودشان تعریف میکنند، افراد خوشبین شکست را مقدمهای برای پیروزی میشمارند. برای مثال، در واکنش نسبت به یک مشکل بهصورت فعال و امیدوار پاسخ میدهند و در جستجوی راهحل برمیآیند. »
هیجان منفی: احساس ترس، غم، گناه و یا خشم، ناخوشایند است و اینکه ما آرزو کنیم روزی فرا رسد که دیگر احساس غم، ترس و گناه وجود نداشته باشد، بسیار عجیب خواهد بود؛ زیرا هیجانهای منفی و ناخوشایند نیز محاسنی دارند که عبارتند از:
الف: هیجانهای منفی ما را برمیانگیزند. ترس موجب دفاع شخصی در مقابل حیوانات وحشی میشود.
ب: احساسات منفی به ما اطلاعات میدهد. غمگینی نشانه فقدان است.
ج: هیجانهای منفی به یادگیری کمک میکنند. احساسات منفی آدمی را نسبت به مشکلات هوشیار میکند.
یکی از هیجانهای منفی استرس است. استرس میتواند شیوه رفتار ما را با دیگران تغییر داده، یا به بدن ما آسیب جدی وارد سازد. استرس زیاد قدرت کارآیی انسان را پایین میآورد چون فعالیت مغز را کند میکند.
استرس در حد کم لازم است چون نهتنها سبب به وجود آمدن علاقه و انگیزه در زندگی ما میشود، بلکه باعث ایجاد اعتماد به نفس نیز میگردد. نمیتوانیم بگوییم تغییرات عادی که در زندگی ما پیش میآیند کاملاً بیضرر هستند، بلکه برای ایجاد نظم و ادامهی زندگی بهتر، ما باید قدرت سازگاری خودمان را ارتقاء بخشیم؛ اما اگر تغییرات شدید در زندگی ما رخ دهد تأثیر منفی زیادی بر زندگی ما خواهد گذاشت و قابلیت سازگاری ما آسیب خواهد دید. البته میزان آسیبپذیری به میزان باور اعتقادی افراد بستگی دارد.
انسان دارای باور اعتقادی عمیق به خداوند متعال، در برابر استرسهای گوناگون خودش را مصون میداند. زیرابه مبدأ هستی تکیه نموده است. خداوند متعال در مورد این افراد میفرماید:
«كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مىشوند. »
تاثیر هوش هیجانی 11
دوشنبه 94/11/26
خودآگاهی هیجانی
افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند قابلیتهای فردی دارند. یکی از این قابلیتها خودآگاهی هیجانی است. اینگونه افراد میدانند دارای چه نوع احساسی هستند؟ رابطه بین احساس و آنچه در ذهن میگذرد را بهخوبی متوجه میشوند. آنها آگاهی دارند از اینکه چگونه عواطف بر عملکردشان اثر میگذارد؟ و بهواسطه همین خودآگاهی بهراحتی میتوانند اهداف خود را جهت دهند. اهمیت آگاهی به هیجانها در زندگی انسانها زمانی مشخص میشود که بدانیم در زندگی چه چیزهای توجه ما را به خود جلب میکند که این یادآوری موجب میشود احساس خوشحالی، غم، لذت درونی را بفهمیم و در صورت فقدان تعادل هیجانی، شاهد بسیاری از ناخوشیها در زندگی باشیم. بسیاری از اوقات مسائلی ما را آزارمی دهد، ولی درواقع دلیل آن را نمیدانیم؛ بنابراین شاید تا مدتها این ناراحتی در ذهن ما باقی بماند، بدون آنکه بتوانیم برای رفع آن کاری کنیم. بسیاری از دعواها به خاطر همین سوءتفاهمها است درحالیکه اگر افراد دارای خودآگاهی هیجانی باشند، میتوانند به علت اصلی ناراحتیهای خود پی برده و می توانند به راحتی پیام ناراحتی خود را به دیگران انتقال دهند و چارهای برای آن بیندیشند. قرآن کریم قول یعقوب که در فراق فرزند صالحش یوسف گرفتارشده بود، اینطور بیان میکند:
«گفت:«من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم ( و شکایت نزد او می برم ) ! و از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید!».
شناخت هیجانها ما ر ا در مدیریت نفس کمک خواهد نمود، در متون اخلاقی هم تا حدودی به مبحث هیجانات توجه شده است. دستوراتی که اساتید اخلاق در خصوص علائم خشم، کنترل آن بیان کردهاند مؤید این مطلب است که کنترل هیجان میتواند سرنوشت انسان را از هلاکت به سعادت تغییر دهد. انسانی که عصبانی شده اگر بتواند آن خشم را کنترل نماید، بهیقین تصمیم عاقلانه خواهد گرفت.
هیجانهای مثبت سلامت روحی و جسمی افراد را به میزان زیادی توسعه دهد. «اریکسون معتقد است عواطف مثبت سبب میشوند که ذهن فرد بر روی محرکها باز شود. » شادماني يكي از هيجانهاي مثبت در آدمي است كه بر انديشه، احساس و رفتار وي اثر ميگذارد. «بگو به فضل و رحمت خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند و این از هرچه گرد می¬آورند بهتر است. »
ابراز هیجانات مثبت و منفی موجب میشود تا افراد بیشتر احساس رضایت و خرسندی، همدلی، صمیمیت کنند و در ارتباط با دیگران موفقتر باشند.
تاثیرهوش هیجانی در زندگی10
دوشنبه 94/11/26
خودآگاهی، اولین مؤلفه هوش هیجانی موردتوجه و تأکید دین اسلام بوده است. در ادیان الهی و تفکرات فلسفی، عرفانی این موضوع مطرح و موردتوجه بوده و بر این نکته یادآور شده که شناخت از خود، در کیفیت رفتار فرد تأثیرگذار است، زیرا فرد از وضعیت خودآگاه میشود به نقاط ضعف و قوت خود دست مییابد و با استفاده از نقاط قوت، ضعف خود را بهبود میبخشد. نقش خودآگاهی بر رفتار انسان از داستانی قدیمی ژاپنی که دانیل گلمن در کتاب هوش هیجانی بیان کرده، روشن میشود:
«روزی سامورایی جنگجویی از راهب بزرگ خواست تا مفهوم بهشت و جهنم را برایش تشریح کند؛ اما راهب با تحقیر به او پاسخ داد: «آدم بیسر و پایی هستی-نمی توانم وقتم را با امثال تو تلف کنم!»
ازآنجاکه شرافت سامورایی موردحمله قرارگرفته بود، او خشمگین شد. شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و فریاد زد: «میتوانم تو را برای این گستاخی بکشم!»
راهب بهآرامی پاسخ داد: «جهنم همین است.»
سامورایی از مشاهدهی حقیقتی که راهب دربارهی خشمی که او را در چنگال خود گرفته بود بیان کرد، تکان خورد و آرام شد، شمشیر خود را در غلافش فروبرد، زانو زد و از راهب برای این راهنمایی تشکر کرد.
راهب گفت: «و این بهشت است. »
این داستان به حقیقتی اشاره میکند که افزایش خودآگاهی و احساسات و هیجانات خود، سبب تغییر رفتار میشود. البته خود بهصورت طبیعی در جهت خیر گام برمیدارد. مهمترین چیز در امر تربیت، خویشتنشناسی است و بهترین راهحل تمرکز بر خود و شناخت حالات درونی خود است. قرآن کریم حالات گوناگون روان انسان را متذکر شده، یکی از این انفعالهای روانی که معمولاً غالب مردم دچار آن هستند، حسد است. داستان برادران یوسف ، هابیل و قابیل و داستانهای عبرتآموز دیگر در قران کریم ذکرشده است.
حسادت یکی از حالات درونی است که برای انسان پیش میآید که در تعالیم اسلامی ما از آن بهعنوان یک بیماری، بلکه بدترین بیماریها یادشده و علتهایی برای آن بیانشده است.
شناخت خویش در بهترین حالت به انسان امکان میدهد که فرد آگاهی از احساسات تند یا طوفانی خود داشته باشد تا تسلیم پستیها نشود. از نگاه قرآن خودآگاهی یعنی شناختن علایق خود، کشف نقاط مثبت و منفی است؛ و هدف از آن رسیدن به تکامل انسانی است. مصباح یزدی این شناخت را برای تکامل انسان لازم میداند.
تأکید قرآن بر شناخت خود برای این است که افراد خودآگاه به زندگی خود حساس هستند، احساس تکلیف میکنند، حدود و توانایی خود را بهخوبی میشناسند.
«آیا انسان پندارد که آزاد و رها و بیمسئولیت است؟ »
«كه هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را برنمىدارد و اينكه براى انسان جز كوشش او نيست. »
«هیچکس جز بهاندازه توانايىاش تكليف نمىشود. »
انسان به برکت تکلیف و حس مسئولیت و سعی میتواند از حالات منفی رهاشده و بهسوی سعادت ابدی حرکت نماید. مسئولیت انسان در برابر خداوند، خود بار سنگینی است که در آغاز خلقت، به آسمان و زمین و کوه عرضه شد و آنان به ضعف و ناتوانی خود اقرار کردند.
خدای سبحان در کلام مجیدش برای نوع بشر و بلکه برای تمامی مخلوقات خود راهی معرفی کرده که از آن راه بهسوی پروردگارشان سیر میکنند. همچنین خطاب خداوند به «انسان» بیانگر این حقیقت است که خداوند نیروهای لازم را برای این حرکت مستمر الهی در وجود این اشرف مخلوقات آفرید. توجه و تفکر در معانی آیات، حقیقت وجودی انسان را روشن میسازد.
آگاهی و شناخت انسان از چگونگی خلقت، جایگاه خویش و مسجود فرشتگان بودن که از یکسو بیانگر استعداد ترقی و رشد در وجود انسان است و از سوی دیگر امکان انحراف و طغیان او را بیان میکند ، این امور باعث میشود دست به انتخاب صحیح بزند که این خودشناسی پایه و اساس خدا آگاهی است.
خودآگاهی یا شناخت خود مهمترین عامل خوشبختی و سعادت انسان در دنیا و آخرت است. بزرگان علم اخلاق با توجه به روایات و آموزههای دینی، از خودشناسی بهعنوان مفیدترین علوم یادکرده و آن را نخستین مرحله در سیر و سلوک اخلاقی برشمردهاند. شهید هم مطهری به این مطلب اشاره میکنند:
«آن «خود» همان چیزی است که «روح الهى» نامیده میشود و با شناختن آن «خود» است كه [انسان] احساس شرافت و كرامت و تعالى مىكند و خويشتن را از تن دادن به پستیها برتر مىشمارد، به قداست خويش پى مىبرد، مقدسات اخلاقى و اجتماعى برايش معنى و ارزش پيدا مىكند. »