رابطه حقیقت جویی وهوش هیجانی
شناخت حق و باطل که همان شناخت واقعیتها از پندارها است، گاهی برای انسان چنان مشکل و پیچیده میشود که حتماً باید سراغ نشانه رفت و از نشانهها، حقایق را از اوهام و حق را از باطل شناخت. قرآن در سوره رعد این نشانهها را چنین بیان کرده است:
«الف- حق همیشه مفید و سودمند است، همچون آب زلال که مایه حیات وزندگی است، اما باطل بیفایده و بیهوده است.
ب- باطل توخالی و بیمحتوا اما حق اهل عمل و پر محتوی است.
ج- حق همیشه متکی به نفس است، اما باطل از آبروی حق مدد میگیرد و سعی میکند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت او استفاده کند.[7]»
البته انسان برای درک حقیقت باید خودش را بیطرف و بیغرض نشان دهد. خداوند تضمین کرده که افراد حقیقتجو را رهبری خواهد نمود:
«پس بشارت بده به آن گروه از بندگانم که همه سخنان را گوش میدهند بعد از بهترینش پیروی میکنند، آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان نموده و آنان همان خردمنداناند.[8]»
«هر کس در جستوجوی حق باشد آن را درخواهد یافت، هرچند حقیقت بسیار پوشیده باشد»؛ یعنی هرگاه هدف شخصی در کاری این باشد که آنچه در آن مسئله حق است به آن برسد، آن را خواهد یافت هرچند پوشیدگی زیاد داشته باشد».[9]
حس حقیقتجویی از خواستههای فطری و پایههای بنای تکامل و رشد شخصیت انسانهای با هوش هیجانی بالا است. این حس در همه مراحل سنی انسان وجود دارد. شهید مطهری میفرماید:
«در روانشناسی هم میبینید که این حس را به نام «حس حقیقتجویی» یا «حس کاوش» مطرح میکنند…این همان چیزی است که حتی در کودک هم وجود دارد، در کودک بین دوسالگی و سهسالگی به تفاوت میان کودکان این حس پیدا میشود، حس سؤال که بچه به سن سهسالگی که میرسد دائماً میپرسد. در تعلیم و تربیت نیز به پدر و مادرها توصیه میکنند که تا حد ممکن پاسخ کودکان خود را بدهند و آنها را طرد نکنند.[10]»
داستان معروف ابوریحان بیرونی درباره سؤال کردن از یک مسئله فقهی آنهم در بستر مرگ که بیانگر شوق کشف حقیقت حتی در آخرین لحظات عمراست، از مصادیق بارز حس حقیقتجویی در انسان است.[11] کسانی به این مرحله از خودآگاهی رسیدهاند، لذت کشف حقیقت برای آنها برتر از هر لذت دیگری است.
1. وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ(عنکبوت/69).
[2]. قَدْ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِطُلَّابِهَا (عبدالواحد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص68، ح ۹۳۵).
[3]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسير نمونه، ج5، ص309.
[4]. فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون (روم/30).
[5]. مرتضی مطهرى، مجموعه آثار، ج3، ص493.
[6]. یَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَیُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ (شوری/24).
[7]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسير نمونه، ج10، ص167-166.
1. فَبَشِّرعِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (زمر/ 18).
[9]. مَنْ کَانَ مَقْصَدُهُ الْحَقَّ أَدْرَکَهُ وَ لَوْ کَانَ کَثِیرَ اللَّبْس (عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم، ص68).
3. مرتضی مطهری، فطرت، تهران، صدرا،1372، ص74
[11]. همان.
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط روءيا دهقاني فيروزآبادي در 1397/02/09 ساعت 10:00:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |