خویشتن داری وهوش هیجانی
خویشتنداری عامل اصلی در قابلیت فردی است. البته واژههای خودتنظیمی[1] یا خود نظمبخشی،[2] خود مدیریتی،[3] خودگردانی و انگیزش[4] به تعبیری همان خویشتنداری است.
انسان وقتی خودش را شناخت، به نقاط قوت و ضعف خود پی برد، بهتر میتواند احساسات و هیجانات خود را کنترل نماید. «افزایش سطح هوشیاری و خودآگاهی به ما کمک میکند تا بتوانیم هیجانهای خود را مدیریت و کنترل کنیم. بدیهی است کنترل به معنای سرکوب کردن احساسات و هیجانات نیست.[5]»
دانیل گلمن در سال 2004 حوزههای هوش هیجانی را مجدداً بررسی کرد و آنها را به چهار مقوله تقلیل داد. او دو مؤلفه هوش هیجانی را «به کار بردن درست هیجانها» و «برانگیختن خود» تحت عنوان خود خویشتنداری یا خودتنظیمی نام میبرد.
برای اینکه بهتر بتوانیم خویشتنداری را توضیح داده و محورهای آن را بیان کنیم به تعریف هر دو مؤلفه میپردازیم.
الف- به کار بردن درست هیجانها
«قدرت تنظيم احساسات خود، توانايياي است که بر حس خودآگاهي متکي است و به ظرفيت شخص براي تسکين دادن خود، دور کردن اضطرابها، افسردگيها يا بيحوصلگيهاي متداول اشاره دارد. افرادي که به لحاظ اين توانايي ضعیفاند، دائماً بااحساس
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط روءيا دهقاني فيروزآبادي در 1397/02/16 ساعت 11:32:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |