تاثیرهوش هیجانی در زندگی5(ا دامه بحث)
هوش در آموزههای دینی
حال در تعابیر و مضامین اسلامی اصطلاح یا واژهای به نام هوش به مفهومی که دقیقاً در روانشناسی جدید مطرح شده است کمتر به چشم میخورد، اما با توجه عمیق، به آنچه روانشناسان درباره هوش گفتهاند با آنچه در احادیث و روایات اسلامی آمده است تشابه و حتی در مواردی تطابق مشاهده میشود؛ از جمله این مورد تعریف و توضیح عقل است: عقل ستون و پشتوانه انسان است و عقل منشأ زیرکی و فهم و حفظ و علم است.
عمدتاً همانهای که در روانشناسی به مانند فرایندهای هوشی از آنها یاد میشود، در قرآن کریم کلمه بصیرت با مفهوم گسترده آن (خوداگاهی) عیناً به کار رفته است. خداوند در آیه شریفه «بل الانسان علی نفسه بصیرة » به همین خوداگاهی و بینش به خود که لازمه شناخت و معرفت پدیدههای جهان آفرینش است اشاره فرموده و این ویژگی را از مواهب الهی به شمار آورده است. همچنین در روایات هوش را با تعبیر عقل به کار بردهاند که به چند نمونه از این روایات اکتفا میکنیم.
در روایات عقل، ابزارى براى شناخت حقایق تلقى شده است. امام صادق علیهالسلام در عبارتى از یک روایت بسیار جالب و طولانى مىفرمایند:
«… عقل است که خدا انسانها را به آن آراسته و روشنى بخش آنان قرار داده است. پس بندگان به واسطه عقل، آفریدگار خود را شناخته و خوب را از بد تمیز دادهاند؛ و شناختهاند که تاریکى در نادانى و روشنایى در آگاهى است. این چیزى است که عقل، آنان را به آن رهنمون شده است .»
با نیروی فهم و تفکر عقل میتوان بر مشکلات روزگار فائق آمد. هوش و خرد اساس زندگی است. در روایتی از حضرت امام صادق علیهالسلام نقل شده که: «عقل شالودهی حیات انسانی است و خوشذهنی، فهم، توانایی برای حفظ و یادگیری از آن نشأت میگیرد. » و سعادت انسان در گرو استفاده از عقل و هوش است. امام علی علیهالسلام فرمودهاند: «بدبخت کسی است که از منافع و دادههای عقل و تجربه، بهرهبرداری سالم و لازم را نکند. »
پیشوایان دین از دیدگاه دیگری نيز به موضوع هوش نگریستهاند و کارایی آن را فقط به تدبیر و تنظیم امور مادی زندگی، محصور نکردهاند. بر اساس این دیدگاه داشتن جهانبینی صحیح، خداشناسی، خویشتنشناسی، کنترل رفتار، از اثر وجود عقل و هوش است.
شهيد مطهري عقل را همان هوش ميداند. ايشان ميفرمايند:
افرادی در ظاهر در مسایل علمی بسیار پیشرفت کرده اند ولی در مسئله زندگی دچار مشکل هستند وبالعکس افرادی فقط در مسئله زندگی موفق هستند ولی پیشرفتی در مسایل علمی ندارند.لذا بعضی فکر می کنند که در انسان دو قوه است :یکی هوش ودیگری عقل . ولی در اصل ، یک قوه داریم واگر فردی در مصالح زندگی متحیر است به خاطر طغیان دشمن عقل ،فرمان عقل را نمی پذیرد یعنی کاریی عقل او کم شده است.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط روءيا دهقاني فيروزآبادي در 1394/10/11 ساعت 10:37:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |