ارتباط انسان با خالق، خود و جهان

باشد.

ارتباط دیگر که نقش اساسی در سعادت انسان دارد ارتباط انسان با خودش است. انسان ازآن‌جهت که موجودی خودآگاه است قدرت ارتباط با خویشتن را دارد. او باید بداند که از سویی خلیفه خدا در زمین[5] و دارای ظرفیت علمی فراگیر[6] و امانت‌دار خدا[7] و مختار در انتخاب مسیر سعادت یا شقاوت[8] است؛ و از سوی دیگر، موجودی ظلوم[9]، عجول[10]، طغیانگر[11] و بخیل[12] است.

گاهی انسان ارزش خویش را شناخته و به آن احترام می‌گذارد[13] و گاهی نعمت‌های خداوند را کوچک می‌شمارد و ناسپاسی می‌کند؛[14] گاهی به آرزوهای بیهوده و غیرعقلانی که باعث دور شدن او از خودش می‌شود روی می‌آورد؛[15] گاهی خود را فراموش می‌کند؛[16] گاهی در زندگی دچار سختی می‌شود؛[17] گاهی خود را هلاک می‌کند؛[18] گاهی به‌جای رفتار صادقانه با خود، به خود خدعه می‌زند و دروغ می‌گوید.[19] گاهی برای جبران خطای خود، به خطای خویش اعتراف نموده و خود را مورد انتقاد قرار می‌دهد.[20] در مناجات شعبانیه آمده است:

«و اگر اجلم فرارسیده و کار شایسته‏ای نداشته‏ام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساخته‏ام![21]»
گاه غرق در شهوت است که سرانجام آن نادانی است.[22] امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

«چه بسیار شهوت‌های زودگذر که پشیمانی و رنج طولانی در پی دارد.[23]»
گاهی با تمام نیرو نفس را تحت سلطه خویش قرار می‌دهد[24] و از این قبیل روابطی که انسان با خود دارد و سعادت و شقاوت او منوط به انتخاب یکی از روابط مثبت یا منفی است. البته ازآنجا که  رابطه انسان با خودش از ظرافت خاصی برخوردار است، ممکن است خسارت رابطه منفی را درک نکند و درصدد جبران آن برنیاید که این از بزرگ‌ترین خسارت‌ها به‌حساب خواهد آمد.[25]

شهید مطهری درباره اهمیت رابطه انسان با خودش می‌فرماید:

«اگر موجبات سعادت بشر را با یکدیگر بسنجند و بخواهند درصد بگیرند مسلماً درصد عمده‌ی سعادت بشر در رابطه‌ی انسان با خودش و به‌عبارت‌دیگر با نفس خودش است.[26]»
قرآن دراین‌باره می‌فرماید:

«هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده؛ و آن‌کس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.[27]»
دراین‌ ارتباط هم با بینش الهی سعی و همت انسان‌های با هوش هیجانی بالا این است که بهترین ارتباط را با خود داشته باشند. اغلب افرادی که در جامعه ناهنجاری دارند به خاطر این است که شناخت کافی از خودشان ندارند و نمی‌توانند با خودشان ارتباط صحیح برقرار کنند.

ارتباط دیگر، ارتباط انسان با جهان است. اگر انسان مسیر کمال و انسانی خودش را طی نماید، طبیعت هم با انسان رابطه مثبت و هماهنگ‌تری خواهد داشت. انسان با نیروی تعقل می‌تواند به کشف خود و جهان برسد. شهید مطهری در این خصوص می‌فرمایند:

انسان با نیروی تعقل، قوانین کلی جهان را کشف می‌کند و بر اساس شناخت کلی از جهان و کشف قوانین کلی طبیعت، طبیعت را در اختیار خویش قرار می‌دهد. شناخت درست از طبیعت مقدمه شناخت از خود انسان خواهد شد.[28]

اما اگر انسان بر ضد مسیر خاص طبیعت قرار گرفت؛ یعنی مسیر تکامل را انتخاب نکرد. به‌سوی فسق و فجور کشیده خواهد شد و تعامل طبیعت با او مثل یک بیگانه خواهد بود و او را از خود دفع خواهد کرد. سرنوشت او را عوض می‌کند. عکس‌العمل این‌چنینی، نشان از تأثیر پذیرفتن طبیعت دارد که قرآن به آن اشاره نموده است:

«و اگر اهل شهرها ایمان آورده و تقواپیشه می‌کردند برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می‌گشودیم…[29]»
علامه طباطبایی در خصوص ارتباط عمل صالح با نزول برکات یا حوادث می‌فرمایند:

«ظاهر آیات زیر این است که میان اعمال و حوادث تا حدی ارتباط هست، اعمال خیر و حوادث خیر و اعمال بد و حوادث بد.
در کتاب خدای تعالی دو آیه هست که مطلب را تمام کرده و به وجود این ارتباط تصریح نموده است، یکی آیه شریفه «ولَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» و دیگری آیه: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونََ[30]»
شهید مطهری آگاهی به خود در رابطه با جهان اینکه از کجا آمده‌ام، در کجا هستم، به کجا می‌روم را یکی از عالی‌ترین دردهای انسان می‌داند؛ یعنی درد حقیقت داشتن، این به‌واسطه داشتن خودآگاهی است که انسان را تشنه حقیقت می‌سازد، دغدغه سرنوشت را در انسان به وجود می‌آورد.[31] چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

«رحمت فرمايد آن‌کسی را كه دانست از كجا آمده است و در كجا آمده است و در كجاست و به كجا مي‌رود.[32]»
بدیهی است اگر تعامل انسان با جهان با بینش صحیح واقع شود متوجه می‌شود که آن حرکت و تکاپوی همه موجودات از آغاز خلقت تا انتهای عمر خود در جهان مادی به‌سوی هدف معین (رسیدن به کمال) بوده است؛ زیرا نظم حاکم بر موجودات عالم، اشاره به هدف و غایت خاصی است. از میان مخلوقات، انسان با شناخت صحیح از خود و جهان هستی همه وابستگی‌ها را در شعاع وابستگی خود به خدا می‌داند و در رابطه با غیر خداوند نگاه ابزاری دارد و با درک از هدف آفرینش خود در حفظ این ارتباط سعی خود را به کار خواهد بست. انسان به‌عنوان اشرف مخلوقات و صاحب قدرت اختیار و اراده، دقت در ایجاد ارتباط درست باخدا، خود، همنوع و جهان خواهد داشت تا او را دررسیدن به هدف نهایی یعنی کمال مطلوب کمک نمایند.

شهید مطهری تعبیر زیبایی در خصوص رابطه انسان با جهان دارند: رابطه انسان با طبیعت را مثل رابطه کشاورز با مزرعه می‌داند. ایشان معتقد است که ازنظر اسلام، دنیا می‌تواند محل خوبی برای تربیت انسان و پرورش استعدادهای درونی او شود.[33]



1. اَنتُم الفُقَرَاء اِلیَ الله وَالله هُوالغَنِّی الحَمیِد (فاطر/15).
2. اِلهِی اَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی، اِلهِی اَنَا الْجاهِلُ فِی عِلْمِی فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی (عباس قمی، مفاتیح الجنان، تهران، حافظ نوین، 1388، ص214).
3. هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِراً ذَلِیلاً خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً (صحیفه سجادیه، تهران، سازمان اوقاف وامورخيريه، انتشارات اسوه، 1373، ص42).
4. فَبِالاْيمَانِ يُسْتَدَلُّ عَلَي الصَّالِحَاتِ وَ بَالصَّالِحَاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَي الْإِيمَانِ وَ بالْإِيمَانِ يُعْمَرُ الْعِلْمُ (نهج البلاغه، خطبه 156، ص289).
5. إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة (بقره/30).
6. وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها…، قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا…، قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِم… (بقره/31-33).
7. اِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبال فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها (احزاب/ 72).
8. إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (الانسان/ 3).
9. إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا (احزاب/72).
10. وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولا (اسراء/11).
11. كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى (علق/6).
12. وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُورا (اسراء/100).
13. وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلا (اسراء/70).
14. وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُون (اعراف/10).
15. ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُون (حجر/3) (مسئله رها كردن كفّار به حال خود، كه از جمله‏ى «ذَرْهُمْ» استفاده مى‏شود، به خاطر سركشى خود آنان است(محسن قرائتی، تفسیر نور، ج6، ص314).
16. وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم… (حشر/19).
17. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ (طه/ 124).
18. انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُون (انعام/24).
19. همان آیه.
20. وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم (توبه/102).
21. إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی (عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص294).
22. فَإِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُديً مِنَ اللَّهِ(قصص/50).
23. کَمْ مِنْ شَهوَة سَاعَةٍ اَوْرَثَت حُزْنًا طًوِیلاً (محمد بن حسن حر عاملی، جهاد با نفس، ترجمه اسلامی حسینی، تهران، بوستان قرآن، 1390، ص88).
24. وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَق يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِين (مائده/83).
25. إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْر (عصر/2).
26. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص521.
27. قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّیها. وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّیها (شمس/9 -10).
28. ر.ک. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص274-275.
29. وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ…(اعراف/96).
30. سیدمحمدحسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج2، ص272.
31. ر.ک. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص309.
32.رَحِمَ‌ الله اِمَرءاً عَرفَ مِن أََيَنَ وَ فِي أََيَنَ وَ ِإليَ أََََيَنَ؟ محمد صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج7، بیروت، دار احیاءالتراث، ]بی تا[، ص355.
33. ر.ک. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج16، ص555.

صفحات: · 2

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.